دفتر کوچک نوشته های من

دفتر خاطرات من

اینجا دفتر خاطرات منه. دنبال نظر دادن نباشید چون بسته س. اگر دنبال مطالب بدرد بخور می گردین تو بخش داستان مطالب جالبی گرد آوری کردم.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۴ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۵ برف
پیوندهای روزانه

گنجشک و ماه 1

شنبه, ۱۴ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۵:۳۶ ب.ظ
ماه گفت : آیا برایت گفتم که در تمام این سال ها آن عاشق به عشق صاحب عصر فقط سکوت کرد؟
گنجشک گفت : نگفتی .
 ماه گفت : آیا برایت گفتم که صاحب آن سکوت ، وقتی صاحب را دید ، فقط گفت آه
گنجشک گفت : نگفتی ... راز این آه در چه بود ؟
ماه گفت : آیا گفتم روزی که پی به راز آن عاشق بردم دیگر خواب به چشمم نرفت ؟
گنجشک گفت : نگفتی .
ماه گفت : پس هیچ گاه از این راز برایت نخواهم گفت که تو در خوابی .
گنجشک گفت : آه .
ماه گفت : و حالا تو هم به این راز پی بردی .
گنجشک گفت : آن عاشق با چه چشمی به صاحب عصر می نگریست که می توانست تمام بیابان ها را زیر پا نهد ؟
ماه گفت : با چشم امید .
گنجشک گفت : راز امید عاشق را بگو .
ماه در سمت سکوت بود .
گنجشک گفت : پس راز سکوت عاشق را بگو
ماه هنوز دز سمت سکوت بود .
گنجشک گفت : آه .
ماه گفت : راز این آه را بگو ...
و حالا گنجشک در سمت سکوت بود .
ماه گفت : آه . گنجشک گفت : و حالا تو هم پی به این راز بردی ...
 یادش بخیر باز هم اون روزا دوره نوجوانی برنامه نیمرخ یادمه یه کلیپ بود که مهدی سلوکی و یه پسره دیگه توش بازی می کردن. یکی از آهنگای محمد اصفهانی روش بود. کلیپ های خیلی خیلی خیلی قشنگی بودن. این متن هم توش می نوشتن. یادش بخیر.
۹۲/۰۲/۱۴
من