دفتر کوچک نوشته های من

دفتر خاطرات من

اینجا دفتر خاطرات منه. دنبال نظر دادن نباشید چون بسته س. اگر دنبال مطالب بدرد بخور می گردین تو بخش داستان مطالب جالبی گرد آوری کردم.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۴ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۵ برف
پیوندهای روزانه

کودک و بوته ذرت

شنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۳، ۱۰:۳۱ ق.ظ
کودکی خردسال می‌خواست بوته‌ی ذرتی را از زمین در آورد، اما نمی‌توانست و هر چه می‌کوشید، آن بوته بر جای خود استوار بود. سرانجام، کوشش او به سامان رسید و بوته‌ی ذرت از زمین کنده شد. کودک با شادمانی بسیار پدرش را از حاصل تلاش خود آگاه کرد. پدرش گفت: «آری تو هم مرد شدی و نیرویی داری». آن طفل خردسال با غرور در پاسخ گفت: «آری همه‌ی زمین یک سرش را گرفته بود و من یک سرش را تا سرانجام من غالب شدم».    کتاب زبان فراسی دوم دبیرستان صفحه 71
۹۳/۰۶/۱۵
من