دفتر کوچک نوشته های من

دفتر خاطرات من

اینجا دفتر خاطرات منه. دنبال نظر دادن نباشید چون بسته س. اگر دنبال مطالب بدرد بخور می گردین تو بخش داستان مطالب جالبی گرد آوری کردم.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۴ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۵ برف
پیوندهای روزانه

۱۲ مطلب با موضوع «روز مرگی» ثبت شده است

این واتساپ کوفتی را هم بستن. حداقل آدم بره تو گروه از دوستاش بپرسه الان که ساعت نه شبه و من گرسنمه و حال غذا پختن ندارم چه درست کنم که دو دقیقه ای آماده بشه؟

تا کی میخوان این اینترنت لعنتیه فیلتر کنن؟

خدایا چه گیری افتادیم.

من
۱۳ مهر ۰۱ ، ۲۰:۴۴

امیر المؤمنین على بن ابیطالب علیه السّلام

إِنَّ لِلَّهِ سُبْحَانَهُ مَلَکا یُنَادِی فِی کُلِّ یَوْمٍ یَا أَهْلَ اَلدُّنْیَا لِدُوا لِلْمَوْتِ وَ اِبْنُوا لِلْخَرَابِ وَ اِجْمَعُوا لِلذَّهَاب

بدرستى که خداوند را فرشته اى است که هر روز فریاد مى کند:اى مردم دنیا،بزایید براى مردن،و بسازید براى ویران شدن و جمع کنید براى از بین رفتن.

 

 

ننه امروز مُرد. خدا رحمتش کنه

من
۲۱ فروردين ۰۱ ، ۲۲:۲۵
اولین باری که این کلیپه دیدم از تعجب شاخ درآوردم. اول دیدم که طرف داره مدح امام خمینیه میگه. به نظرم عادی بود. امروزه این اتفاق زیاد میفته. بعد از جواب امام خمینی شاخ درآوردم. یعنی انقدر به شنیدن مدح و ثنای افراد عادت کرده بودم که برام این عمل معمولی و عادی شده بود. وقتی دیدم امام چه جوابی به آقای حجازی داد آه از نهادم بلند شد و فهمیدم که کلا چقدر از روش امام فاصله داریم و به چه  به قول امام انحطاط فکری و انحطاط روحی ای افتادیم.

مدح آقای نصرالله حجازی برای امام:
ای سلیمان زمان! بر مسند حکومت بنشین. ای داوود عصر! قضاوت کن. برجهان حکومت کن. ارزانیت باد این حکومت.
جواب امام به این مدح:
من خوف این را دارم که مطالبی که آقای [فخرالدین] حجازی فرمودند درباره من، باورم بیاید! من خوف این را دارم که با این فرمایشات ایشان و امثال ایشان، برای من یک غرور و انحطاطی پیش بیاید! من به خدای تبارک و تعالی پناه می‌برم از غرور! من اگر... برای خودم نسبت به سایر انسان‌ها یک مرتبتی [ممتاز] قائل باشم، این انحطاط فکری است و انحطاط روحی.
آه!
من
۰۳ بهمن ۹۴ ، ۲۰:۱۳

گل های زیبا و نازنین


من
۲۷ دی ۹۴ ، ۲۱:۲۰
اشتباه از من بود. بلاگ باگ نداشت.
عذر از مدیران بلاگ.
من
۱۵ دی ۹۴ ، ۲۲:۴۰
باشد که یلدای غیبتش به صبح ظهور تمام شود.
اللهم عجل لولیک الفرج. آمین یا رب العالمین.
من
۰۱ دی ۹۴ ، ۰۶:۳۶

دیشب یه مطلب جالب کوتاه به ذهنم رسید. خواستم اینجا بنویسمش. گفتم ولش کن فردا. امروز بادم رفته که اون مطلب از بیخ و بن چه بود. فکر کنم یادم آمد.

فریزر تو دفتر خاطرات باباش داشت میخواند که نوشته بود:

"میگن هر آدمی یه قیمتی داره که حاضره به خاطرش هرکاری بکنه.

من دوست دارم درست برعکسشو فکر کنم. هر مردی یه مرزی داره. مرزی که ازش عبور نمی کنه؛ مهم نیست قیمتش چی باشه"


متن قشنگیه ولی فکر نمیکنم متن نصف شبی دیشب من باشه.

من
۲۹ آذر ۹۴ ، ۱۵:۰۷
جدیدا انقدر روزگار زود میگذره که متوجه گذشت روزهانمیشم. فقط میبینم هوا داره سرد میشه یا گرم میشه. درست مثل تغیردمای یک روز. از خنکای دم صبح تاگرمای ظهرو بعدسرمای شب.
من
۱۳ آبان ۹۴ ، ۱۷:۵۵
ای اشک مقدس ! سلام خالصانه مرا بپذیر , تو ای اشک ! عصاره وجودی , تو آتشفشان قلب سوزانی که می جوشی و می سوزی و در دیدگاه انسان , به عالم وجود قدم می گذاری . ای اشک ! ای انیس شب های تار من ! ای آنکه در اوج صعود به سوی معراج مرا همراهی کردی ! ای آنکه در سخت ترین درد ها و کشنده ترین غم ها , قلب مجروحم را تسکین بخشیده ای ! ای آنکه وجودم را تطهیر کردی و مثل طفلی معصوم از گناهان پاکم نمودی !  ای آنکه مرا ذوب کردی و کیمیا صفت وجود خاکیم را به خدا رساندی ! آی آنکه درد را به لذت مبدل کردی و غم را به عرفان سوق دادی ! ای آنکه مرا سوزاندی و خاکستر وجودم را در کهکشان ها پخش کردی ! ای آنکه مرا نیست کردی ! از خودخواهی و خودبینی نجاتم دادی , مرا به مرحله فنا رساندی که جز خدا نبینم , جز خدا نگویم و جز خدا نخواهم ! ( برگرفته از نیایش های شهید چمران . ) از وب 84 پیدا کردم
من
۱۸ تیر ۹۴ ، ۰۸:۱۷
یه مطلب پیدا کردم باید آویزه گوشم کنم. ببینم می شه؟ مطلب از سایت تابناک برداشته شده. خدا حفظ کنه دکتر سریع القلم رو بابت این همه دید روشن و این نکته مهم که شخصا به فراموشی سپرده بودم (البت گاهی هم بهش عمل می کنم) اگر کسی این مطلب رو می خونه لطف کنه اول به خودش نهیب بزنه بعد بره این عیب رو در دیگران پیدا کنه.
نکته: با نزدیک شدن به پایان سال از چند تن از اساتید و سیاسیون کشور خواستیم تا چند نکته را که در سال ۹۱ لازم بود مورد توجه قرار گیرد، حال آن که از آن غفلت ‌شد، اما آنقدر اهمیت دارد که سال بعد هم مورد توجه قرار گیرد، برای مخاطبان تابناک بنویسند. عمدتا فرمودند موضوع سختی است! اما فقط یک نفر گفت، موضوع سختی است، اما برایش وقت می‌گذارم و می‌نویسم؛ دکتر محمود سریع القلم استاد دانشگاه شهید بهشتی.  وقتی با پیشنهاد تابناک روبه‌رو شدم، با شش دوست مشورت کردم و دو ساعت فکر. تصمیم گرفتم به جای چندین نکته، یک نکته را مطرح کنم که همه ما در سال ۱۳۹۲ کمتر حرف بزنیم و کمتر قضاوت کنیم. چرا این نکته؟ به نظر می‌رسد میانگین ایرانی‌ها تقریبا در مورد هم چیز و هم کس اظهار نظر می‌کنند؛ بعضا با قاطعیت. عبارات من نمی‌دانم، من اطلاع ندارم، من به اندازه کافی اطلاع ندارم، من مطمئن نیستم، من باید سئوال کنم، من باید فکر کنم، من شک دارم، من در این باره مطالعه نکرده‌ام، من این شخص را فقط یک بار دیده‌ام و نمی‌توانم در مورد او قضاوت کنم، من در مورد این فرد اطلاعات کافی ندارم، اجازه دهید من در این رابطه سکوت کنم، فردا پس از مطمئن شدن به به شما خبر می‌دهم، هنوز این مساله برای من پخته و سنجیده نیست و مشابه این عبارات در ادبیات عمومی ما، بسیار ضعیف است. تصور کنید اگر بسیاری از ما این گونه با هم تعامل کنیم، چقدر کار قوه قضائیه کم می‌شود. چقدر زندگی ما اخلاقی‌تر می‌شود و از منظر توسعه یافتگی چقدر جامعه تخصصی‌تر می‌شود. در چنین شرایطی، خبرنگار تلویزیون در مورد برنامه هسته‌ای، نظر راننده تاکسی را نخواهد پرسید. اقتصاد‌دانی که یک مقاله پزشکی را خوانده، خود‌درمانی نخواهد کرد و شیمی‌دانی که هر روز روزنامه‌ها را می‌خواند در مورد آینده اقتصاد ایران و وضعیت سیاسی چین اظهار نظر نخواهد کرد؛ چه سکوتی برقرار می‌شود! و همه به خود و مثبت و منفی برنامه‌های خود می‌پردازند و کمتر سراغ سر در‌آوردن از کارهای دیگران می‌روند؛ غیبت کم می‌شود و تهمت و توهین به حداقل می‌رسد. حضرت علی (ع) می‌فرمایند: مومن کسی است که با مردم تعامل کند تا دانا شود، سکوت کند تا سالم بماند و بپرسد تا بفهمد. یک دلیل ‌این که تولید ناخالص داخلی‌ آلمان بیش از دو برابر جمع تولید ناخالص داخلی ۵۵ کشور مسلمان است، این به خاطر تمرکز مردم به کار و فعالیت و کوشش‌های فردی است. اتفاقا چون بسیاری از ما برای خود کم وقت می‌گذاریم و خود را کشف نمی‌کنیم، به بیرون از خودمان و توجه دیگران نیازمند می‌شویم. به همین دلیل، نمایش دادن در میان ما بسیار جاری و قدرتمند است، چون در مورد خود نمی‌توانیم پنجاه صفحه بنویسیم، از انتقاد حتی انتقادی ملایم، خشمگین می‌شویم، چون احساسی بار می‌آییم و بنابر‌این ضعیف هستیم، اعتماد به نفسمان کم است. عموما ظاهر خود را می‌آراییم و در مخزن باطن ما، سه قفله باقی می‌ماند. افراد ضعیف جامعه ضعیف را به ارمغان می‌آورد. در برابر کم حرف زدن و کم قضاوت کردن، فکر و دقت قرار می‌گیرد. ارزش هر انسان مساوی با مقدار زمانی است که برای فکر، کشف خود و خلاقیت اختصاص می‌دهد. سکوت فراوان بهترین فرآورده کم قضاوت کردن است. در این مسیر، محتاج کتاب خواندن، گفت‌و‌گو و مناظره هستیم. با آگاهی و دانش می‌توان انسان بهتری بود و به همین دلیل، نیازمند آموزش هستیم. به امید روزی که تلویزیون کشور برای ارائه دیدگاه در ۲۵ موضوع مختلف از یک نفر استفاده نکند. منبع: تابناک
من
۲۹ دی ۹۲ ، ۱۷:۴۳