دفتر کوچک نوشته های من

دفتر خاطرات من

اینجا دفتر خاطرات منه. دنبال نظر دادن نباشید چون بسته س. اگر دنبال مطالب بدرد بخور می گردین تو بخش داستان مطالب جالبی گرد آوری کردم.

پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۲۴ دی ۰۱ ، ۲۱:۱۵ برف
پیوندهای روزانه

اسفندیار در چشم پزشکی!!

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ
پس«اسفندیار»آهی سرد از دل پردرد برکشید و گفت:همشیره،تا شش ماه دیگر،چشم جهان بین من،نابینا نخواهد شد؟ «سکرتر»گفت:آن دیگر مشکل خودتان است!وقت آقای دکتر تا شش ماه پرشده و بعدا هم می رود خارج! «اسفندیار»گفت:ما از شهرستان زنگ می زنیم.این «رستم زال»با تیر دو شعبه زده به چشممان!پس ما چه کنیم! «سکرتر»گفت:می خواستی دعوا نکنی...یک سال دیگر تلفن کن. «اسفندیار»گفت:ما دعوا نکردیم.شاهد داریم.این «رستم»خودش اهل دعوا می باشد.با همه دعوا نموده...«حکیم ابوالقاسم فردوسی»هم شهادت داده،استشهاد محلی تماما در کلانتری موجود است. چون دم گرم «اسفندیار» در آهن سرد «سکرتر»مؤثر نیفتاد،یک بار دیگر آهی سرد از دل پردرد برکشید و گوشی را گذاشت که یک سال بعد زنگ بزند! لطفا بقیه داستان و آخر و عاقبت کار اسفندیار را در شاهنامه فردوسی بخوانید!!! زبان فارسی سال سوم, برگرفته از گل آقا, یکشنبه, 69, 9, 19
۹۴/۰۵/۰۱
من